نمیتوانم به ابرها دست بزنم،به خورشید نرسیده ام.
هیچ گاه کاری را که تو میخواستی انجام نداده ام.
دستم را تا جایی که میتوانستم دراز کردم.
انگار من آن نیستم که تو میخواهی.
برای اینکه نمیتوانم به ابرها دست بزنم یا به خورشید برسم. نه،نمیتوانم ابرها را لمس کنم یا به خورشید برسم.
نمیتوانم به عمق افکارت راه یابم و خواستهای تو را حدس بزنم.
برای یافتن آنچه تو در رویا در پی آنی،کاری از من بر نمی آید.
میگویی آغوشت باز است،
اما خدا میداند برای چه کس...
وقتی کسی رادوست داری، گفتن آسان تراست، شنیدن آسان تراست،
بازی کردن آسان تراست، کارکردن آسان تراست.
ووقتی که کسی تورا دوست دارد،
خندیدن آسان تراست.
واگر تنهای تنها باشی،
به مرگ فکرکردن ازهمه چیزآسان تراست
به شانه ام زدی که تنهاییم را تکانده باشی!!!
به چه دل خوش کردی؟؟؟
به تکاندن برف از شانه های ادم برفی....!!!!
پایان راه را با من بمان که این دو روز عمرن به سر شود بی تو دریغ
تلخ بود طعم زندگی...
ترکم مکن که دگر نیست فرستم ...
ترکم مکن که دگر نیست طاقتم...
کاش بودی تا دلم تنها نبود تا اسیر غصه ی فردا نبود کاش بودی تا برای قلب من زندگی این گونه بی معنا نبود کاش بودی تا لبان سرد من بی خبر از موج و از دریا نبود کاش بودی تا فقط باور کنی بعد تو این زندگی زیبا نبود
غربت را حتمآ نباید لای الفبای شهری غریب بیابی...
و یا جایی پشت لحظه های آشنا همین که...
همین که عزیزت نگاهش را به دیگری تعارف کند کافیست...
تا تو غریب شوی
قانون معرفت میگه:
باهام باشی باهاتم
دیوونه بشی دیوونه میشم
مریض بشی مریض میشم
بمیری منم میمیرم
تنهام بذاری منتظرت میمونم......